دلنوشته | به بهانه آزادی مرضیه هاشمی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، کاشان، شهر سبز نیاسر، مقبره احسان هاشمی همسر مرضیه هاشمی مجری و گوینده خبر شبکه پرس تی وی است.
نوشتار زیر، دلنوشته یکی از طلاب حوزه علمیه است که زبان حال همسر بانو مرضیه هاشمی را توصیف کرده است.
نامه ای از زبان احسان هاشمی در شادباش آزادی مرضیه که هنوز به ایران برنگشته است.
مرضیه عزیزتر از جانم سلام
خبر آزادی ات هم مانند خبر زندانی شدنت در همه جا منتشر شد.
قصه زندانی شدنت قصه تازه ای نبود؛ اما قصه آزاد شدنت فصل تازه ای را رقم زده است، تو نه اولین زنی هستی که به خاطر عقایدت به زندان می روی و شکنجه می شوی و نه آخرین آنها، قصه قصه همیشگی ظلم و ظالم و مظلوم است که این بار برای تو تکرار شده است ، همان زمان که اسلام را انتخاب کردی و در تاریخ اسلام مطالعه می کردی قصه سمیه و یاسر را خوانده بودی و فهم کرده بودی داستان شکنجه هایشان را و مقاومتهایشان را ... پس قصه برای تو قصه تازه ای نبود.
اما خبر آزادی ات قصه تازه ایست، خبر مهمتری است، رسانه ای تر از خبر زندانی شدنت.
دولت آمریکا این روزها آنقدر حقیر شده است که بدون مدرک و دلیل و از سرعصبانیت زندانی ات می کند؛ اما تحت فشار افکار آزاد اندیشان جهان و از سر استیصال از به نتیجه رسیدن، مجبور می شود رهایت کند، این یعنی امروز تو تنها نیستی و میلیون ها مسلمان پشت سرت ایستاده اند، امروز گروهها و رسانه های فراوانی برای آزادی ات قلم زدند و اعلام نظر کردند و برای آزادی ات سنگ تمام گذاشتند.
امروز تو صاحب سرمایه معنوی پشتیبانی عده زیادی مسلمان از تمام جهان هستی و این یعنی پیروزی، این یعنی نتیجه 35 سال مسلمانی ات امروز حمایت میلیون ها مسلمان است.
مرضیه عزیز
در هیچ فرهنگی جسارت و بی احترامی به یک زن، شجاعت تلقی نمی شود جزء فرهنگ کانگستری آمریکا، شنیده ام در زندان روسری از سرت کشیدند و حرمت نجابتت را شکستند، امروز بیش از هر زمانی خدا را شکر می کنم که در انتخابم اشتباه نکرده ام چرا که در سختی هاست که حقیقت و جوهره انسان هویدا می شود.
امروز من و فرزندانت به تو افتخار می کنیم تو امروز یک شیر زن هستی که حقارت یک عده نامرد را به تصویر کشیده ای، کاش آنجا بودم و گردن این کفتارهای متوهم را می شکستم.
سختی ها را تحمل کن، تحمل کن که برای این چادر، برای این عقیده خیلی ها کتک خورده اند، خیلی ها ضرب باتوم برشانه هایشان را تحمل کرده اند و چادرشان را نگه داشته اند، بعضی سالها از خانه بیرون نیامده اند تا چادرشان را از دست ندهند، برخی هم مثل "مروه شربینی" به خاطرش به شهادت رسیده اند.
مرضیه عزیز
برآشفتگی آمریکایی ها قابل فهم است، چرا که کسی را که او را رنگین پوست و انسان درجه دوم می دانسته اند؛ امروز در رسانه یک کشور موثر و مقتدر به نام ایران اسلامی خار چشمشان شده است و بلندگوی موفقیت ایران، این چیز کمی نیست.
آنها نمی فهمند یعنی نمیخواهند بفهمند که تو دیگر آن ملونی سابق نیستی، تو امروز نماینده تمام زنان مسلمان قاره آمریکا و آفریقا و همه رنگین پوست های جهان هستی، تو کسی هستی که نمی خواستد در رسانه حضور داشته باشی اما خدا خواست با زندان رفتنت در تمام رسانه های جهان حضور پیدا کنی!
مرضیه عزیز
خودت خوب میدانی چرا اولین کارشان برداشتن چادر از سرت بود!
چون تو با چادرت هویت بی هویت غربی ها را زیر سوال برده ای، تو برای آنها یک زنگ خطر هستی؛ زنگ خطری که صدایش خیلی ها را بیدار خواهد کرد و به زنان و مردان مسلمان و غیر مسلمان رنگین پوست جهان این باور را خواهد داد که اسلام است که زن را عزیز می خواهد نه وسیله عیاشی مردان هرزه.
مرضیه عزیز
درست است که در ظاهر در کشوری خشن با دولتمردان خشن تر تنها هستی؛ اما بدان امروز با آن روزها فرق دارد، امروز پشتمان گرم است به چهل سال تجربه انقلاب شیعی ، پشتمان گرم است به زمین زدن آمریکا در سوریه و عراق و لبنان و یمن، دلمان گرم است به شکست هیمنه آمریکا و اسرائیل غاصب در جهان و دلمان گرم ا ست به حمایت یک امت مسلمان از تو و افکار و عقاید و چادر مشکی ات.
شانه هایت را محکم کن، تو امروز داری بزرگ می شوی ، بزرگ تر از آنچه فکرش را بکنی، آنقدر بزرگ که نمی توانند انکارت کنند نمی توانند، نمی توانند حذفت کنند، نمی توانند نادیده ات بگیرند، محکم باش شانه هایت را قرص کن، تو امروز رسالتی بزرگ را بر عهده داری، این تازه اول راه است سعی کن از این فرصت بهترین و بیشترین استفاده را بکنی، سعی کن. خداحافظ، امضاء: احسان هاشمی./918/ی703/س
مهدی اسماعیلی سادیانی